ویژه نامه تلنگر

نسخه الکترونیکی ویژه نامه همایش ها

ویژه نامه تلنگر

نسخه الکترونیکی ویژه نامه همایش ها

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

 

-گفتم: خستهام    - گفتی: لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ الله  (از رحمت خدا ناامید نشوید) زمر/53

-گفتم: هیچ کسی نمیدونه تو دلم چی میگذره      -گفتی: أَنَّ اللهِ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ (خدا حائل هست بین انسان و قلبش) انفال/24

-گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم -گفتی: نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِید (ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم) ق/16

-گفتم: ولی انگار اصلاً منو فراموش کردی  - گفتی: فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُم (منو یاد کنید تا یاد شما باشم) بقره/152

... به این جا که رسید بدنم لرزید... وای خدای من!!!     تو رحیمی، تو مهربانی، تو نزدیکی... ولی من؟؟؟

این منم که از تو دور شدم، این منم که دارم غرق مسائل دنیا میشم و اصلاً فراموش میکنم که این جا مسافرم.

این منم که خالق خودم رو فراموش کردم. خوب حرف زدی... همیشه خوب حرف زدی، ولی من نمیشنیدم.

تو گفتی ولی من گوش ندادم. تو نشون دادی ولی من گم کردم. بهم گفتی از این جا گذر کنی به من میرسی...

به کمال... به زیبایی... به حقیقت! ولی من با شیطنت کردنام هرجایی رو سرک کشیدم، به هر بیراههای رفتم

تا راه رو گم کردم ...

باید بدونم گذشته من هرچی که بوده، هر کاری که کرده باشم... هر کاری که ابلیس دائم اون رو به رخم میکشه..

دروغ، نفرت، عصبانیت، تلخی، عادتهای بد و ..!!! هر چی که هست...

            اما خودت گفتی: اللهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ  بقره/257

  

                                          خدایا دوباره راه رو به من نشون بده...

                                                                                                       آمین

صفحه 1

سخت آمده ایم تا نرم بجنگیم

 

ما جنگ را ندیدهایم اما تعریفهای آن را شنیدهایم. روایت پیروزیهایشان را بارها و بارها از دریچه نگاه سرور شهیدان اهل قلم دیدهایم. شنیدهایم که جنگ یعنی زیر باران گلوله و خمپاره قدم زدن. خاکریز و مین و معبر. ندیدهایم اما میدانیم جنگ تنها دو خط دارد! تنها دو جبهه! حق و باطل... خط سومی وجود ندارد! میدانیم جنگ یعنی ایستادن با تمام وجود؛ وجودی سرشار از یقین...

خبرها را شنیدهای: تا دیروز جنگ سخت بود؛ جنگ تن به تن.. گاهی جنگ تن به تانک!!!

خبر فوری: سخت بجنگید ... جنگ امروز نرم است! به این جا که میرسی...

ای بابا! باز شروع کردن.. جنگ نرم کجا بوده! بذارین زندگیمونو بکنیم. درسمونو بخونیم.. این همه جوون بیکار یه فکری به حال اینا بکنید.. چقدر آمار طلاق بالاست... اعتیاد داره همه جوونامونو میبلعه.. اگه میتونین جلوی فساد و بدحجابی دخترا رو بگیرین! اصلاً شما الان همه چیزتون کامل شده... هیچ نقصی ندارید.. فقط مونده جنگ نرمتون!؟

آروم بهش میگم.. رفیق! اینایی که گفتی همون زمین بازیه.. همون جبهه است... همون خاکریزا... درضمن بدحجابی  آقایون رو هم شامل میشه! تو فکر فرو میره! رشته افکارشو پاره نمیکنم و تنهاش میذارم تا خودش نتیجه بگیره!

بیاین با خودمان رو راست باشیم... کدام طرف خطیم.. خط سومی اصلاً وجود ندارد! میخواهند قلبها و ذهنها رو تسخیر کنند! نرم وآهسته؟ با سلاحی که محصول عقل ناقصشان است؟ گیریم که قلبی را هم بلرزانند... ذهنی را هم مشوش کنند؛ اما.. اما پیروزی نهایی از آن جبهه نور است! این وعده الهی است  و إنَّ وَعدَالله حَق! این قانون هستی است!  آخر نمیدانند که سهراب گفته: “ یادمان باشد کاری نکنیم که به قانون زمین بربخورد!” یادمان باشد ما افسران جوان این جبهه هستیم!

 ما سخت آمدهایم تا نرم بجنگیم و...                                                               صفحه 2

 

نقش عرفان های نو ظهور در جنگ نرم

 

حق و باطل همواره رویاروی هم بوده‌اند و در این رویارویی از شیوه‌ها و راه‌های گوناگونی برای پیروزی خود استفاده می‌کنند. در روزگار ما اندیشه‌های باطل مادی و سرمایه‌داری با روی‌آوری به معنویت و دین، فضایی از دینداری و معنویت‌ورزی را ایجاد کرده‌اند تا در پوشش آن هوس‌های ناپاک خود را توجیه کنند و آرزوهای ناروای خویش را برآورند و به این ترتیب عرصه گسترده‌ای از نبرد را میان حق و باطل گشوده‌اند، نبردی که صحنه رویارویی ارزش‌ها و اعتقادات است و فتح و پیروزی در آن حفظ کردن یا تغییردادن باور‌ها و ارزش‌هاست.  

آثار عرفانهای نوظهور، جامعه هدف را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد و  در پیشبرد جنگ نرم نقش برجستهای دارد به این ترتیب که تغییرات فرهنگی لازم برای بازی کردن اعضای جامعه هدف در راستای اهداف مهاجم را به وجود میآورد.  

اگر ادیان جدید را در جنگ نرم مثل سلاحی تصور بکنیم، میبینیم که مهاجمان، این سلاح را به سوی طبقه مرفه جامعه نشانه گرفتهاند. این نشانهگیری آسیبهای اساسی را بر جامعه هدف بجا میگذارد که با شاخصهای روشنی در رفتار سیاسی پس از انتخابات 88 در میان بخشی از طبقه مرفه ساکن در تهران مشاهده شد. نوع برنامههای معنوی که این طبقه برای خود میپسندد و از آن‏ها استفاده میکند، سبک زندگی معنوی آنها را شکل میدهد.  

برنامهها، فعالیتها و نمادهای معنوی که در زندگی این طبقه وارد میشود گونههایی از سبک زندگی معنوی را پدید میآورد که شاخصههای تکثرگرایی، شک گرایی، احساس گرایی، ناعقل گرای و خود محوری معنوی به وضوح در آنها مشهود است. این آثار موجب میشود که معیارهای تشخیص حق و باطل از کار بیفتد و توانایی خود را برای کمک به بیرون رفتن از ابهامات، گرفتن تصمیم و اقدام به موقع از دست بدهند.

صفحه 3  

نفوذ خاموش

چندی است شاهد هستیم که لفظ جلاله ا... و آیات قرآن و پرچم جمهوری اسلامی ایران که حاوی لفظ جلاله ا... است در روزنامهها و مجلات به چاپ میرسند و همانطورکه میدانیم روزنامهها به غیر از اطلاع رسانی کاربردهای دیگری دارند: زیر دست و پا میافتند، روی آن مینشینند، جالبتر اینکه روی آن نماز میخوانند، سبزی داخل آن میپیچند، در داخل آزمایشگاهها از آن برای پاک کردن وسایل و پسماندها استفاده میشود، حتی در برخی مکانها در موضع نجاست قرار میگیرند. 

با این حال در روزنامهها و مجلات لفظ جلاله ا... که میتواند به صورت ا... به کار رود به شکل کلمه کامل الله به چاپ رسیده و زمینه را برای اهانت بیشتر به این لفظ جلاله فراهم میکنند. البته آیات قرآن نیز از این موضوع مستثنی نیستند و در جایی که میتوان به نام سوره و شماره آیه اشاره کرد از متن آیه استفاده میشود.

جالبتر اینکه در نرم افزار WORD اگر حرف «ل» دوبار تایپ شود هیچ گاه تشدید نمیگیرد ولی در مورد کلمه ا... این قضیه صدق میکند. نرم افزار به طور پیش فرض این کلمه را میشناسد، خود نرم افزار تشدید آن را میگذارد و لفظ جلاله به طور کامل نوشته میشود. این موضوع نقطه آغازین بیحرمتی به این لفظ به کار رفته در مجلات و روزنامهها است.

 تحقیقات در حوزه فرقه شناسی نشان میدهند اصلیترین راه دست یابی گروههای شیطانی به قدرت، بیحرمتی به اسماء الهی و آیات قرآن است، پس میتوان یقین حاصل کرد این جریان خاموش با برنامه ریزی شیطان و جنود آن به منظور باز کردن راهی برای نفوذ به انسانها با هدف وسوسه و گمراهی صورت میگیرد. چه بسا افرادی ندانسته و ناخواسته با بیحرمتی به اسماء الهی و آیات قرآن، قربانی این جریان میشوند و راه را برای ورود شیاطین باز میکنند. 

با جستجوی مختصر در رساله مراجع عظام حکمِ عملی که موجب هتک حرمت اسماء متبرکه و آیات قرآن شود حرام است، شاید یکی از دلایل آن موارد ذکر شده در بالا باشد. حال خود دریابید اهمیت احترام به لفظ جلاله و آیات قرآن را...   

صفحه 4

چشم ها را باید شست ... جور دیگر باید دید...

عجیب نیست که عدهای سکوت کرد‌یم و قاطی حواشی شده‌ایم و میدان را خالی  کرده‌ایم؟ تیر اتهام را همیشه به سوی دشمنی گرفتهایم که خارج از مرزهاست و خود را رها کردهایم..! عجیب نیست اگر نگویم دشمن هنوز ناامید نشده از شبیخونهای پیاپی فرهنگی .! عجیب نیست که این روزها در خانه‌های ایرانی صدای پخش سریالی می‌آید که شما از  نوع دوبله آن کاملاً می‌توانید متوجه شوید که تلویزیون روی کانال فارسی وان ثابت شده ‌است. اصلاً عجیب نیست اگر دشمن آگاهانه فیلمها و سریال‎‎های ضد دینی میسازد و استحکام خانوادههای ایرانی را هدف گرفته و ما این جا صدای خروپف کارگردانانمان را میشنویم..!

باید بپذیریم اگر فارسی وان بر خلاف انتظار ما و با وجود آنکه یک شبکه ماهواره‌ای با سریال‌هایی است که در عرصه سریال‌سازی‌ دست چندم حساب می‌شوند و عموماَ از شبکه‌های کابلی آن سوی مرزها پخش شده و در دوبله نیز آنقدر ضعیف هستند که حرفی در دفاع از آنها نمی‌توان زد،  راه به خانه‌ها باز کرده و تقریباَ دارد به یک تب دچار می‌شود، ایراد از ماست. همه اینها تهدید هستند، نه از این باب که بتوان درها را بست و جلوی ورود آنها را گرفت؛ که تجربه نشان داده نمی‌شود، بلکه از این بابت که به مرور سریال‌های ایرانی مخاطبان خود را از دست بدهد و سریال‌سازی‌ در ایران دچار رخوت شود.

مرحله اول این است که بیماری موجود را بپذیریم و از آن فرار نکنیم. باید بپذیریم جایی ضعف داشته‌ایم که طی این همه سال  به این راحتی تسلیم بازار جهانی شده‌ایم، حتی بازار نه چندان قدرتمند آن.

مرحله بعد دیدن نشانه‌های بیماری است؛ بپذیریم و ببینیم طی این سال‌ها چقدر سریال‌های سطح نازل به مردم تحویل داده‌ایم، آنها را با پایان‌های اشتباهی سرکار گذاشته‌ایم، با کمترین کار کارشناسی شده محتواهایی شعاری را به آنها تحمیل کرده‌ایم،

اصلاً اینها را بی خیال رفیق... امام (ره) فرمود: هر اصلاحی نقطه آغازش خود انسان است. از خودمان شروع کنیم. آستینها را بالا بزنیم و همتی مضاعف خرج کنیم.  پس بیاییم دست بر زانو زنیم و کمر به اصلاح کج اندیشیها ببندیم. با ذکر “یاعلی” نقطه شروعی باشیم و پایانش را به خدا بسپاریم و یادمان باشد که این مهم جز با باور و ایمان آوردن به تواناییهایمان محقق نمیگردد.   

صفحه5